سامانتا

ادبی

سامانتا

ادبی

برای تو.................


تسبیح شاعر: نغمه رضایی


من که تسبیح نبودم.تو مرا چرخاندی

مشت بر مهره تنهایی من پیچیدی


مهر دستان تو دنبال دعایی می گشت

بارها دور زدی.ذهن مرا گرداندی


ذکرها گفتی و بر گفته خود خندیدی

از همین نغمه تاریک مرا ترساندی


بر لبت نام خدا بود. خدا شاهد ماست

بر لبت نام خدا بود و مرا رقصاندی


دست ویرانگر تو عادت چرخیدن داشت

عادتت را به غلط چرخه ایمان خواندی


قلب صدپاره من مهره صد دانه نبود

تو ولی گشتی و این گمشده را لرزاندی


جمع کن: رشته ایمان دلم پاره شده ست

من که تسبیح نبودم. تو چرا چرخاندی